طلاق
اختلال شخصیت خود شیفته


گرداورنده : دکتر مریم باقری

طلاق اغلب راه حل قانونی عدم سازش زن و شوهر و پایان دادن به زندگی زناشویی می باشد.
بعضی از زوجین با بروز مسائل کوچک و گاهی بی ارزش طلاق را گزینه می کنند ولی آنها باید
بدانند که طلاق راه حل مناسب و خوبی برای رهایی از مشکلات نیست و در واقع مشکلی را از
بین نمی برد و فقط نوع مشکلات زوجین را تغییر می دهد.
طلاق آخرین راه مداوای ناسازگاری زن و شوهر است زیرا اگر راهی برای جدایی آنها نباشد
ممکن است زندگی آنها نتایج ویران کننده ای مثل انتقال ، خودکشی ، فساد و قتل داشته باشد .
طلاق و عوارض آن
طلاق پدیده ای اجتماعی و اتفاقی تلخ است که دلایل گسترده ای دارد اما زیربنای همه آنها
نداشتن شناخت مناسب زن و شوهر از هم ، عدم درک متقابل و ضعف در مهارتهای زندگی
زناشویی است. طلاق پیامدهای روانی و اجتماعی زیادی دارد و تبعات آن برای زنان بیشتر از
مردان است.
سردرگمی و نداشتن تصوری روشن از آینده بیشترین ترس را برای زنان بعد از طلاق ایجاد می
کند آنها پس از طلاق در معرض فشارهای روحی و روانی زیادی قرار می گیرند که ممکن است
تا مرز افسردگی هم پیش برود .
پیامدهای طلاق به بافت فرهنگی و ارزشی هر جامعه ای وابسته است . طلاق ممکن است در
جامعه ای پیامد نداشته باشد اما در کشور ما با توجه به مختصات فرهنگی نا مطلوب تر است.
موقعیت یک زن مطلقه در ذهن دیگران و در فرهنگ ایران حتی اگر دارای تحصیلات ، موقعیت
اجتماعی و ... باشد بسیار بدتر از مردی است که طلاق گرفته است.
چالش های زنان بعد از طلاق
۱.عدم پذیرش خانواده: گاهی اوقات خانواده زن او را تهدید می کنند که در صورت طلاق
پذیرای او نیستند . این مسئله به دلایل مختلفی مثل عدم توانایی تامین هزینه یا ترس از آبرو و ...
می باشد.
۲ .مشکلات روحی: احساس گناه ، افسردگی و اضطراب شایع ترین مشکلات زنان بعد از طلاق
است . زنان معمولا رویاهای خود را در ازدواج دنبال می کنند و طلاق برای آنها احساس شدید
ناامیدی به همراه دارد. آینده نا معلوم و از بین رفتن حس امنیت زن باعث فشار زیاد می شود در
این حالت اضطراب شدید و نگرانی از آینده خود و فرزندشان باعث تاثیر بر وضعیت جسمانی
آنها نیز می شود و ممکن است بیماری های روان تنی در پی داشته باشد.
۳.مشکلات مالی: در جامعه ما اکثر زنان از نظر مالی وابسته به همسرشان هستند و پس از
طلاق زنانی که شغل یا مهارتی ندارند در تامین هزینه های خود به مشکل برمی خورند .
مخصوصا اگر سرپرست فرزند خود هم باشند و خانواده حمایتگری هم نداشته باشند .
۴ .نیازهای عاطفی،جنسی و ازدواج مجدد: خانمها بعد از طلاق به دلیل آسیب هایی که دیده
اند دیگر به راحتی نمی توانند به کسی اعتماد کنند . همچنین مشکلات قبل از طلاق و فشارهای
روحی و روانی در دوران طلاق سبب می شود که زن از تشکیل مجدد خانواده دوری کند در
برخی موارد هم به دلیل مشکلات زندگی مجبور به ازدواج مجدد می شوند و چون با محدودیت
هایی مواجه هستند انتخاب خوب و درستی نخواهند داشت .
۵ .امنیت اجتماعی: یکی دیگر از پیامدهای طلاق برای زنان بدبینی و انزوای اجتماعی ،
احساس تنهایی ، عدم امنیت در کنار دیگران ، بی پناهی و ناامنی عاطفی است.
زنانی که طلاق گرفته اند مدام در معرض پیشنهادات بی شرمانه و ناجوانمردانه قرار می گیرند.
وقتی زنی از همسرش جدا می شود مورد قضاوت دیگران قرار می گیرد و این باعث می شود که
او از حضور در جمع امتناع کند . در فرهنگ عامه و عقاید و باورها و حتی تکه کلام های غلط
مردم درباره زن مطلقه، آنها تهدیدی برای روابط و زندگی خانوادگی ، دوستان و خویشان خود
محسوب می شوند که این باعث تنهاتر شدن آنها می شود .
۶ .مشکل دوگانگی نقش: والدین در ارتباط با فرزندان خود با دوگانگی نقش مواجه می شوند .
چنانچه فرزند با مادر زندگی کند زن مطلقه باید برای فرزندش هم مادر و هم پدر باشد و متعاقباً
اگر هم با مرد زندگی کند باید هم نقش مادر و هم پدر را برعهده بگیرد.
با همه این اوصاف گاهی طلاق یک راه حل هست درست است که راه حل تلخی است ولی در
هر زندگی ای هم نمی توان ماند گاهی اتفاق می افتد که بین زن و شوهر هیچگونه هماهنگی و
توافق اخلاقی وجود ندارد ممکن است یکی از زوجین دچار اختلالات شخصیتی لاعلاج و ...
باشد که ادامه ی زندگی زناشویی ممکن نباشد ، ویا حتی ممکن است با ماندن در این زندگی یکی
از زوجین دچار بیماری روانی شود. آیا در این گونه موارد زن و مرد باید یک عمر در رنج و
سختی و بدبختی به سر برند و به زندگی رنج افزای زناشویی ادامه دهند ؟
هرگاه زن و شوهری همیشه اختلاف و نزاع داشته باشند و تمام راه حل ها را رفته باشند ولی
مشکل شان همچنان پابرجا باشد نه تنها زندگی برای خود آنها جهنمی توان فرسا خواهد بود بلکه
فرزندان آنها نیز از زندگی در چنین خانواده ای رنج خواهند برد. چنین خانواده ای نمی تواند
کانونی دلپذیر و مناسب برای فرزندان خود باشد و اطفال در اینگونه خانواده تربیتی به سزا
نخواهند یافت . گاهی با ماندن و ادامه دادن بچه ها آسیب بیشتری می بینند .
گسستن پیوند زناشویی در پاره ای موارد بهتر از یک عمر رنج و اختلاف و کشمکش است . ادامه
زندگی زناشویی گاهی ممکن است هم از نظر زن و شوهر و هم از نظر فرزندان و هم از نظر
جامعه زیان بخش باشد ، در این گونه موارد طلاق را به عنوان راه حل باید پذیرفت.
نتیجه گیری
قربانیان اصلی طلاق کودکان و نوجوانان هستند. بچه هایی که فقط با پدر یا مادر خود زندگی می
کنند اغلب دستخوش مشکلات عاطفی و روانی می شوند .
به قول یک جامعه شناس " هر طلاق مرگ تمدن کوچک یک خانواده است ." الزام به طلاق در
موارد و شرایط خاص را باید پذیرفت ولی قبل از هر جدایی به میوه های نارس درخت زندگی
بیندیشیم و نگذاریم هنجارهای جامعه آنها را مسموم کند . پس بیاییم عاقلانه بیندیشیم تا
ازدواجی با بصیرت و آگاهی و شناخت لازم و صداقت کامل صورت پذیرد


اطلاعات
  • اسم کتاب :
  • نویسنده :
  • پیشنهاد از :
  • مترجم :
  • سال چاپ یا مجله چاپ شده :