ارتباط ترشح سروتونین روده بزرگ و عصب واگ از منظر روانشناسی
چکیده
در دهههای اخیر،
توجه روانشناسی زیستی به محور روده–مغز بهطور چشمگیری
افزایش یافته است. کشف اینکه حدود ۹۰ درصد
سروتونین بدن در روده و بهویژه در سلولهای انتروکرومافین روده بزرگ ترشح میشود،
نگرشی تازه نسبت به منشأ هیجانات، اضطراب و افسردگی ایجاد کرده است. عصب واگ به عنوان
مسیر ارتباطی اصلی بین دستگاه گوارش و مغز، نقش مهمی در انتقال پیامهای سروتونرژیک
از روده به دستگاه عصبی مرکزی دارد. این مقاله به بررسی تعامل میان ترشح سروتونین رودهای،
تحریک عصب واگ، و تأثیر آن بر خلقوخو، رفتار و سلامت روان میپردازد.
۱. محور
روده–مغز: پلی میان فیزیولوژی و روان
روانشناسی مدرن
مدتها خلقوخو و هیجان را صرفاً تابع مغز میدانست؛ اما پژوهشهای عصبروانشناسی
نشان میدهد که سیستم گوارشی، بهویژه روده، بخشی از «مغز دوم» (second brain) است. این شبکه عصبی گسترده (enteric nervous system) از حدود ۵۰۰ میلیون نورون تشکیل
شده که بسیاری از آنها با عصب واگ در ارتباط مستقیماند.
عصب واگ مسیر دوطرفهای
است: اطلاعات حسی و شیمیایی را از روده به ساقه مغز میفرستد و پیامهای تنظیمی را
از مغز به اندامهای داخلی بازمیگرداند. این حلقهی بازخوردی، اساس محور روده–مغز را
تشکیل میدهد و در تنظیم هیجانات، استرس و حتی عملکرد شناختی نقش دارد.
۲. سروتونین
رودهای و تنظیم هیجانات
سروتونین، که اغلب
بهعنوان «هورمون شادی» شناخته میشود، تنها در مغز تولید نمیشود؛ بلکه بیشتر آن در
روده ساخته و آزاد میگردد. این سروتونین از طریق عصب واگ میتواند بر نواحی مغزی مانند
آمیگدال، هیپوتالاموس و قشر پیشپیشانی اثر بگذارد — نواحیای
که با اضطراب، افسردگی، انگیزش و خودکنترلی در ارتباطاند.
از دیدگاه روانشناسی
زیستی، تغییر در سطح سروتونین رودهای میتواند بر تجربه هیجانی تأثیر بگذارد، حتی
اگر هیچ رویداد روانی مشخصی رخ نداده باشد. به بیان دیگر، احساسات ما ممکن است بازتاب
وضعیت زیستی روده باشند.
پژوهشها نشان میدهد
که کاهش بازجذب سروتونین (اختلال در SERT) در روده با افزایش
اضطراب، تحریکپذیری و اختلالات خلقی مرتبط است. برعکس، تحریک سالم واگ و تعادل میکروبیوتا
میتواند سطح سروتونین را تثبیت کرده و به تنظیم خلق کمک کند.
۳. عصب واگ
و خودتنظیمی هیجانی
از دیدگاه روانفیزیولوژی،
تون واگال (Vagal Tone) یا فعالیت پایهای
عصب واگ، شاخصی از سلامت هیجانی است. افرادی که تون واگال بالاتری دارند معمولاً توانایی
بهتری در کنترل استرس، بازگشت به آرامش پس از هیجان و همدلی نشان میدهند.
تحریک عصب واگ — چه از
طریق تنفس عمیق، مدیتیشن، یا تحریک الکتریکی — باعث
افزایش ترشح سروتونین، کاهش فعالیت آمیگدال و ارتقای احساس آرامش میشود. از منظر درمانی،
این یافتهها اساس برخی مداخلات جدید مانند تحریک عصب واگ
(Vagus Nerve Stimulation – VNS) برای درمان افسردگی مقاوم به درمان هستند.
به زبان روانشناختی، عصب واگ همان مسیر جسمانی همدلی، آرامسازی و ارتباط اجتماعی است؛ یعنی همان مکانیزمی که ما را در لحظات اضطراب، از واکنش جنگ یا گریز به بازگشت به امنیت هدایت میکند.
۴. روده،
میکروبیوتا و سلامت روان
میکروبیوتای روده
(باکتریهای مفید) از طریق تنظیم سنتز سروتونین و تأثیر بر عصب واگ، در شکلگیری حالات
روانی نقش دارد.
مطالعات نشان دادهاند
که تغییرات در ترکیب میکروبی روده میتواند منجر به تغییرات خلقی شود — بهگونهای
که کاشت میکروبهای «شاد» در حیوانات آزمایشگاهی سطح اضطراب را کاهش میدهد.
از منظر رواندرمانی، این یافتهها نشان میدهد که مراقبت از بدن، تغذیه، و سلامت گوارشی نهتنها فیزیکی، بلکه یک عامل عمیق روانی است. اصطلاح «gut feeling» (حس درونی) اکنون معنایی عصبروانشناختی پیدا کرده است.
۵. پیامدهای
بالینی و درمانی
•درمان افسردگی و
اضطراب: تحریک عصب واگ یا حمایت از سلامت روده میتواند بهعنوان درمان مکمل برای اختلالات
خلقی در نظر گرفته شود.
•مداخلات روانفیزیولوژیک:
تمرینات تنفسی، یوگا، مدیتیشن و تغذیه غنی از تریپتوفان میتوانند تون واگ را افزایش
و تعادل سروتونین را حفظ کنند.
•درک جدید از رواندرمانی:
درک محور روده–مغز میتواند در درمانهای مبتنی بر بدن (Body-Oriented Therapy) و ذهنآگاهی بهکار
گرفته شود.
مکانیزمهای تحریکپذیری
در افزایش ترشح سروتونین در روده بزرگ
ترشح سروتونین در روده بزرگ فرآیندی پویا و وابسته به تحریکهای مکانیکی، شیمیایی و عصبی است. سلولهای انتروکرومافین (EC) در پاسخ به تغییرات محیط درونی روده، بهویژه کشش دیواره، تغییر pH، ترکیبات غذایی و فعالیت میکروبی، میزان تولید و آزادسازی سروتونین را تنظیم میکنند. این تحریکپذیری نقش مهمی در حفظ هموستاز روده و نیز در تنظیم هیجانات از طریق محور روده–مغز دارد.
۱. تحریک
مکانیکی (کشش و حرکات رودهای(
وقتی مواد غذایی یا گازها در روده بزرگ جمع میشوند، کشش دیواره روده باعث فعال شدن گیرندههای مکانوسنسور بر سطح سلولهای EC میشود. این تحریک مکانیکی موجب ورود کلسیم به داخل سلول و آزاد شدن سروتونین از وزیکولها میگردد. در نتیجه، پایانههای عصبی واگ تحریک شده و سیگنالهای حسی به مغز ارسال میشود. این فرآیند نهتنها در تنظیم حرکات روده، بلکه در احساس درونی (visceral sensation) و خلقوخو نقش دارد.
۲. تحریک
شیمیایی )غذا، متابولیتها
و اسیدهای چرب کوتاهزنجیر(
برخی ترکیبات غذایی
مانند تریپتوفان، اسیدهای چرب کوتاهزنجیر
(SCFAs) و محصولات متابولیکی میکروبهای مفید، میتوانند سلولهای EC را به افزایش سنتز سروتونین تحریک کنند.
• تریپتوفان
به عنوان پیشساز اصلی سروتونین عمل میکند.
• اسیدهای
چرب کوتاهزنجیر (مانند بوتیرات و پروپیونات) با فعالسازی گیرندههای GPR در سلولهای EC،
ترشح سروتونین را افزایش میدهند.
• باکتریهای
مفید (مثل Lactobacillus و Bifidobacterium) نیز با تعدیل محیط شیمیایی روده و کاهش التهاب،
شرایط مناسب برای ترشح بیشتر سروتونین فراهم میکنند.
۳. تحریک
عصبی و تنظیم واگال
عصب واگ هم نقش دریافتکننده
و هم نقش تنظیمکننده دارد.
تحریک فیبرهای آوران
واگ در اثر ترشح سروتونین، باعث ارسال پیام به ساقه مغز میشود، اما مسیر واگ از مغز
به روده نیز میتواند با آزادسازی استیلکولین و نوروپپتیدها، بهطور بازخوردی ترشح
سروتونین را تقویت کند.
این ارتباط دوطرفه
باعث میشود در شرایط استرس روانی یا آرامش، سطح سروتونین رودهای بهصورت پویا تغییر
کند.
به همین دلیل، تمریناتی مانند تنفس عمیق، مدیتیشن، یوگا و تحریک الکتریکی واگ میتوانند از طریق افزایش تون واگال، باعث تحریک ترشح سروتونین و بهبود خلق شوند.
۴. تأثیر
عوامل روانی و استرس
از منظر روانشناسی
سلامت، وضعیت هیجانی فرد نیز بر محور روده–مغز اثرگذار
است.
استرس مزمن میتواند
با فعالسازی محور هیپوتالاموس–هیپوفیز–آدرنال (HPA axis)، آزادسازی کورتیزول را افزایش دهد. این امر سبب
کاهش حساسیت سلولهای EC به تحریک مکانیکی
و اختلال در ترشح طبیعی سروتونین میشود.
در مقابل، آرامسازی
و تنظیم هیجانی موجب بازگشت فعالیت طبیعی واگ و افزایش ترشح سروتونین رودهای میگردد
— بنابراین رواندرمانی، ذهنآگاهی و رفتاردرمانی شناختی
میتوانند از طریق بهبود وضعیت عصبی–فیزیولوژیک، بر ترشح
سروتونین اثر غیرمستقیم داشته باشند.
۶. نتیجهگیری
ترشح سروتونین در
روده بزرگ و ارتباط آن با عصب واگ، پیوندی میان زیست و روان برقرار میکند. از این
منظر، هیجان، آرامش، و حتی افسردگی نهفقط تجربهای ذهنی، بلکه پدیدهای «جسم–روانی»
هستند.
درک این محور میتواند به روانشناسان کمک کند تا درمانهایی طراحی کنند که ذهن، بدن و فیزیولوژی را به شکل یکپارچه در نظر بگیرند — زیرا همانطور که تحقیقات نشان میدهد، سلامت روان از دل روده نیز آغاز میشود.
منبع:
مایر، ا. ا.، تیلیش، ک.، و گوپتا، ا. محور روده–مغز و میکروبیوتا. ژورنال تحقیقات بالینی
Mayer, E. A., Tillisch, K., & Gupta, A. Gut/brain axis and the microbiota. The Journal of Clinical Investigation